بعضی از صاحب نظران معتقدند موفقیت مثلثی طلایی دارد؛ مثلثی که سه ضلع آن عبارتند از: 1-نظم و آرامش 2-برنامه ریزی و دقت 3-سرعت عمل و زمان شناسی
پرمودیترا می نویسد:(1) «حتی یک سازمان موفق امتداد سایه یک مدیر موفق است.» در حقیقت هر انسانی ناخدای کشتی زندگی خویش است و زمانی موفق خواهد بود که خوب بیندیشد، خوب حرکت کند، خوب با تغییرات سازگار شود، خوب برنامه ریزی و خوب عمل کند.
سه رکن ضروری
برخی از صاحب نظران، مانند «گواین»(2)، معتقدند سه عنصر یا رکن ضروری در درون ما وجود دارد که در هر وضعیتی، تجسم خلاقیت و موفقیت را رقم می زنند. این عناصر عبارتند از:
1-آرزوها
آرزوها و خواستن، مقدمه باور است و باید از دل و جان باشد. انسانی که آرزوهای معقول دارد، به مرحله آفرینش دست خواهد یافت. منظور از آرزو احساس روشن و نیرومنداست نه خواستن از سراعتیاد و حرص و تملک. گاه، در خصوص بعضی مسائل، از خود بپرسید: «آیا حقیقتا از صمیم قلب می خواهم این هدف محقق شود؟» آرزوها موتور حرکتند. این موتور، موتورهای ذهنی را به تکاپو و توقف ها را به تلاطم در می آورد. هرچه آرزوها معقول تر باشند، درجه تحققشان بالاتر می رود.
2-باور
ایمان ، انتظاری مطمئن است؛ هرچه بیش تر به هدف برگزیده خود و امکان حصول آن اعتقاد داشته باشید؛ یقین بیش تری احساس خواهید کرد. همواره از خود بپرسید:
آیا باور قلبی دارم که این هدف می تواند وجود داشته باشد؟
آیا باورم این است که حصول و تحقق آن برای من ممکن است؟
وقتی باورمندی به موفقیت بالا باشد، انسان از مواهب زیر برخوردار می گردد.
الف-نوع نگاهش به زندگی مثبت می شود.
ب-حرکت، فعالیت و تلاش خود را با برنامه ریزی توأم می کند.
ج-در تکرار شکست های جزئی حل نمی شود.
د-همواره برای توفیقات بیش تر فعالیت می کند.
چنانچه آدمی امیال و آرزوهای خود را مرده تلقی می کند و خود را در کل عالم بی ستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمی رسد و همواره در باور منفی غوطه ور خواهد شد. برخی از اشخاص فریاد می زنند «من در انتظار بدترین حوادث هستم» یا فریاد می زنند و باور دارند که: «باز هم بدترین ها در راه است.»
بدیهی است انسان همان گونه می زاید که باور دارد. قبول شکست پیاپی و ایمان به اضمحلال وجود و عدم اندیشه در مراحل موفقیت آدمی را بی خاصیت می کند و انسان در تخریب خود تسلیم می شود. این افراد عملا بدترین و غیرمنتظره ترین حوادث را به خود می خوانند. بنابراین، باید در آغاز اندیشه خود را دگرگون کنند.
وقتی فرد عادت کند پیوسته باخت ها، شکست ها، فقدان ها، کینه ها، دشمنی ها و اتفاقات ناگوار را پیشاپیش خود فراخواند؛ دیگر به سمت موفقیت ها و کامیابی ها وخوشبختی ها وبرکات جهت نمی یابد. پس کاری کنید تا موفقیت را به مرحله باور برسانید و چیزی بپندارید که شما منتظرش هستید؛ زیرا ایمان فعال، شعور نیمه هوشیار را تخریب می کند.
باورهای مثبت عامل هدایتگر انسان به سمت موفقیت است و انسان موفقیت جو موفقیت ساز می شود. گویا دستانی نامرئی به سمت او دراز می شوند تا وی را یاری دهند. چنین انسانی، دارای نظم، برنامه ریزی وفرصت شناسی می شود.
باورهای منفی نیز به اندازه باورهای مثبت قدرت دارند؛ اما تاثیر منفی می گذارند. گاه یک باور منفی یقینی، ترکش های خود را درسرتاسر زندگی یک فرد رها می سازد. نباید فراموش کرد که باور داشتن به چیزی سبب می شود آن چیز تجلی کند.
قانون تدارکات
قانون تدارکارت می گوید:
اولا: انسان نیاز دارد که برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت داشته باشد.
ثانیا، انسان باید و حتما برای روز مبادا تدارکات منطقی و معقول داشته باشد؛ اما اگر شما خود را برای چیزی که از آن می ترسید یا به آن احتیاج ندارید، آماده کنید، همان را به سوی خود جذب خواهید کرد. حضرت داوود می فرماید:«معمولا آن چه می ترسیم بر سرمان خواهد آمد..»
ما عموما در اطرافمان می شنویم: «من باید پولی برای هنگام بیماری کنار گذارم.» بدین ترتیب، به طور مصمم فرد، بیماری خود را تدارک می بیند. گروهی می گویند:«من برای روزهای سخت پولی کنار می گذارم.» گرچه پس انداز مسأله مهمی در زندگی است اما گاهی این افراد درباره روزهای سخت و بی چیزی به مرحله باور و شاید یقین رسیده اند و به طور حتم روزهای سخت خواهند داشت؛ چون منتظر لحظه بسیار ناگوارند. البته انبارهای غله هر فرد باید پر باشد و از حساب مالی مطمئن و ارزشمند بهره برد؛ ولی باید آگاه بود و درست پیش رفت. موفقیت هایی که به خاطر ترس آرزو شود، نوعی شکست پنهان یا ترس وحشتناک از شکست بزرگ است. موفقیت را به خاطر توفیق و برای اعتماد به نفس و به خاطر باورمندی خویش آرزو کنید. نیچه می گوید:
انسان چگونه ای است که می تواند با هر چرایی بسازد؛ به شرطی که باور داشته باشد.
3-پذیرش
آدمی باید مشتاق پذیرفتن و داشتن چیزی باشد که جویای آن است. گاه بی آن که هدفی را بخواهیم، دنبال می کنیم؛ تنها به این دلیل که از فرآیند دنبال کردن یک امر یا رویداد لذت می بریم. همواره باید از خود پرسید:«آیا به راستی می خواهم این را به طور کامل داشته باشم؟»
مجموع سه رکن آرزو، باور و پذیرش را نیت می نامیم. باید به خاطر سپرد:
الف. هرگاه نیت فرد برای آفریدن چیزی کامل شود، مرزهای موجود را در هم می شکند.
ب.هرگاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد کامل داشته باشد، برای انجام هرکاری توانایی دارد؛ به قول دکتر شریعتی وقتی عشق فرمان می دهد، محال سر تسلیم فرود می آورد.
ج. هرگاه کاملا مشتاق و باورمند به سمت کاری حرکت کردید، آن را انجام شده تلقی کنید. در روایات داریم. «الاعمال بالنیات؛ کارها با نیت ها تحقق می یابند.»
د. هرگاه نیت شما روشن تر و نیرومند تر باشد، تجسم خلاق شما سریع تر و آسان تر به ثمر خواهد رسید.
تمرین پالایشگری
یکی از تمرینات معروفی که روان شناسان بر آن تأکید می ورزند، پالایش افکار است که آغاز راه برنامه ریزی موفقیت به شمار می آید؛ زیرا:
قدرتمندترین کاری که برای عوض کردن دنیا می توانید انجام دهید، عوض کردن اعتقاداتتان درباره ماهیت زندگی و مردم و واقعیات، تبدیل این باور به اعتقادات مثبت تر و عمل طبق آن است. پس اگر در رسیدن به هدفی دچار مشکل هستید و خود را ناموفق می پندارید یا احساس می کنید در درونتان مقاومتی وجود دارد که نمی گذارد به هدف برسید، تمرین پالایشگری زیر را انجام دهید:
یک صفحه کاغذ بردارید و بالای آن بنویسید: افکار زیر علت ناتوانی من در رسیدن به هدف است. آن گاه آن چه ذهنتان می آید فهرست کنید. مدت زمانی طولانی به هر جمله فکر نکنید و زیادی آن را جدی نگیرید. فورا حدود 20یا 30 مورد را -حتی اگر احمقانه و بچگانه می نماید- بنویسید؛ برای مثال می توانید موارد زیر را یادداشت کنید:
1. خیلی تنبل هستم.
2. خودم را کوچک تر از تصور دیگران می بینم.
3. پول کافی ندارم.
4. قبلا امتحان کرده ام و اثر نکرده است.
5. مادرم گفته نمی توانم.
6. نمی خواهم.
7. خیلی سخت است.
8. می ترسم.
9. شاد نیستم.
10. در دنیا واین آسمان یک ستاره ندارم.
11. بدبخت ترین آدمم.
اکنون چند دقیقه آرام بنشینید و ببینید که کدام یک از مواردی که نوشته اید به راستی حقیقت دارند و تا چه اندازه به آن ها اعتقاد دارید. بدین ترتیب، در می یابید چه نوع محدودیت هایی را بر خود و جهانیان تحمیل کرده اید. هرگاه احساس کردید بسیاری از این موارد وهمی اند، فهرست را پاره کنید و دور بیندازید. این نشان می دهد:
الف. مواردی که نوشتید نباید در زندگیتان اقتدار داشته باشند.
ب. ایمان به هدف ، فراسوی باورهای غلط است.
ج. حقیقت وجود خود و توان شما بسیار فراتر از وضع موجود است.
باورهای موفقیت
اگر بعد از تمرین پالایشگری آرام بنشینید و بیاسایید و چند عبارت تأکیدی مثبت و باز و سازنده را جانشین باورهای بسته و منقبض و محدود کننده خود سازید، گامی بلند به سمت موفقیت برخواهید داشت و در حقیقت به سمت برنامه ریزی موفقیت، پنجره ای خواهید گشود. عبارات تأکیدی زیر در این زمینه سودمند است:
* اکنون همه گذشته را به طور کامل رها می کنم. من آزادم!
* اکنون هر گونه اعتقاد منفی و محدود کننده را نابود می کنم. این گونه باورها بر من اقتداری ندارند.
* اکنون همه را می بخشم و رها می کنم.
* من می توانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
* اکنون هر چه احساس گناه، ترس، خشم، غضب، نفرت و انزجار است، دور می ریزم. من آزاد، روشن وشفاف و پر از انرژی ام.
* من از موفقیت لبریزم.
* من همنام بعضی پیامبرانم. نام دیگر من مانند نام دانیال پیامبر است؛ زیرا دانیال یعنی « خدانگهدار من است.»
* من خود را موفق می دانم.
* همه موانعی که بر سر راه بیان کامل و کامروایی زندگی من وجود دارند، برخواهم داشت.
* دنیا بسیار زیبا و دوست داشتنی است.
* کائنات از وفور نعمت لبریز است و همواره خدا روزی رسان است.
* همه را عفو می کنم و می بخشم.
* من از خوبی و نیکی و خدمت و توفیق آکنده ام.
* من خدا را به روشنی ستارگان، در دل زیبای شبانه آسمان احساس می کنم.
* من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماما موفقیت هستم.(3)
تجسم موفقیت
تجسم موفقیت تنها یک فن یا تلقین نیست؛ مقامی از دل آگاهی است که از خزانه غیب صادر می شود؛ اما شرایطی دارد. نخستین شرط آن نیت است که با سه عنصر «آرزو، باور و پذیرش» تعریف شد. در پرتو تجسم موفقیت، انسان به جایگاهی رفیع نائل می شود و در می یابد که خود آفریدگار بی وقفه عالم خویش است. تجسم موفقیت و ایمان به آن سبب می شود میان ما و خدا جایی یا فاصله ای احساس نکنیم.
ما تجلی خدا هستیم و همه هستی در وجود ما است، ما در باطن خود صاحب همه چیز هستیم. تجلی از طریق تجسم موفقیت یعنی فرآیند دریافت و ادراک این حقیقت و مرئی ساختن قدرت الهی وجودمان در عرصه های زندگی.
قدرت پنهان
جالب این که همه ما در ژرفای دل خود از غایت برتر خویش باخبریم. همه ما می دانیم دروجود ما قدرت هایی نهفته است که اگر به کار افتد، جهان ما دگرگون می شود. بسیاری از ما سال ها است با موتورهای خاموش و بدون برنامه و خطی زندگی کرده ایم، در حالی که 90 درصد ما می دانیم قدرت های زیادی در درون ما به ودیعه گذاشته شده است. این داستان شاید برای بسیاری از ما به شیوه های گوناگون روی داده است.
انسان برای موفقیت در هر کاری به مثلث باور، ایمان و تلاش نیاز دارد. این جمله معروف ارشمیدس، ریاضی دان بزرگ یونان، را هرگز نباید فراموش کنیم:
«اهرمی از ایمان و باور به من بدهید، تا من بدون محاسبات ریاضی زمین را جابه جا کنم.»
سکون های کهنه که اطراف ما را احاطه کرده اند، درهای موفقیت رابه روی ما بسته اند. قفل های مذکور را نمی توان شکست. این قفل ها باید گشوده شوند؛ چون گاه شکستن قفل به ساختمان زیبای موفقیت آسیب می رساند. پس باید کلید ها را یافت و قفل ها را گشود.
کلیدهای موفقیت
1-برنامه ریزی: برنامه ریزی برای موفقیت برج مراقبت پیشروی به سمت اهداف است.
2-خود باوری: اساس ایمان خودباوری است. انسان خودباور به توان خویش ایمان دارد و ایمان ، انتظاری مطمئن است.
3-حرکت: خروج از سکون و عدم توقف ضامن موفقیت است؛ اما حرکتی که حساب شده و طبق برنامه باشد.
4-جرأت: عدم هراس و این پا و آن پا کردن و حتی پذیرش شکست ها اساس موفقیت است.
5-خود تشویقی: خود تشویقی به معنای خود شیفتگی نیست. انسان گاه نیاز دارد؛
فهرست موفقیت های خود را تنظیم کند و حتی به بعضی تقدیرنامه ها و سپاسنامه ها چشم بیندازد تا باور کند دوباره می تواند موفقیتی جدید به وجود آورد.
انسان برای موفقیت باید بلند نظر باشد و از بلند پروازی معقول نهراسد. باید به جای غرق شدن در نهرهای کوچک به سمت دریاهای موفقیت حرکت کند؛ از جویبار حقیری که به چاله ای می ریزد، هیچ کس مروارید صید نخواهد کرد. «شاهین موفقیت» در افق ها و بلندی ها است و مروارید توفیق در اقیانوس ها. باید بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهای بی کران بود و باور داشت که دستان خداوند همواره به سمت انسان های جویای موفقیت گشوده است؛ به قول شاعر: ما از خدا گم شده ایم، او به جست وجو است.
برگرفته از iranianpath.com