رئیسجمهور سابق آمریکا دوایت آیزنهاور تمام اسم و رسم و تجربه خود را صرف این مدل کرد تا با مسایل مهم تصمیمگیری و مدیریت زمان بتواند مقابله کند. با استفاده از ماتریس آیزنهاور که در ادامه آمده است میتوانید تمامی تصمیمات خود را بر مبنای ۲ سؤال اساسی مدیریت کنید: ۱) چقدر آن کار اهمیت دارد؟ و ۲) چقدر انجام آن کار فوری است؟
این ماتریس در سالهای اخیر دوباره کاربرد زیادی پیدا کرده است و حتی اپلیکیشنی برای آن طراحی شده است که میتوانید در سایت Eisenhower.me آن را پیدا کنید. ما معمولاً روی قسمت «فوری و مهم» این ماتریس یعنی کارهایی که باید سریعاً آنها را انجام داد تمرکز زیادی میکنیم. از خودتان بپرسید: چه موقع من با کارهایی که اهمیت دارند ولی فوری نیستند درگیر خواهم شد؟ چه موقع من وقت خواهم کرد تا قبل از آنکه انجام کارهای بااهمیت به فوریت برسد آنها را انجام دهم؟ این موضوع تصمیمات استراتژیک بلندمدت ما خواهد بود.
چیزی که میخواهیم بدانیم این است که: «آیزنهاور خودش چگونه اهمیت و فوریت را تخمین میزده است؟ آیا حتی وقتی رئیسجمهور باشید نمیتوان گفت که همه کارها برایتان فوری و مهم هستند؟ بله ولی درجهبندی وجود دارد. Mary Burtzloff که تاریخدان موزه و کتابخانه ریاست جمهوری آیزنهاور در کانزاس است کارهای وی را تقسیمبندی کرده است به:
مهم و فوری:
در سال ۱۹۵۷ آیزنهاور ارتش ملی آرکانزاس را فدرالیزه کرد و دستههای ارتش ۱۰۱ Airborne را برای همراه کردن یک دبیرستان در آرکانزاس با بقیه پس از آنکه استاندار در مقابل دستور او ایستاد، فراخواند.
فوری ولی نه خیلی مهم:
در سال ۱۹۵۳ آیزنهاور تصمیم گرفت تا سنت را کنار گذاشته و در مراسم معارفهاش کلاه به سر نگذارد. او بایستی تا تاریخ معارفه تصمیمش را میگرفت ولی این تصمیم خیلی تصمیم بااهمیت و تأثیرگذاری نبود.
مهم ولی نه خیلی فوری:
در سال ۱۹۵۶، آیزنهاور لایحه قانون فدرال بزرگراهها را امضا کرد. دو سال بعد او «برنامه بزرگ» خود برای ساماندهی و بهبود بزرگراههای آمریکا را اعلام کرد. این ایده در سال ۱۹۱۹ وقتی کلنلی در ارتش بود و در مانور سخت و سراسری نظامی شرکت کرده بود به ذهنش رسید. در طی این اردو بود که او برای اولین بار وضعیت ناگوار راههای آمریکا را مشاهده کرد.
نه مهم و نه فوری:
تصمیمگیری برای جواب دهی به نامههای شهروندان مشکلدار در این قسمت قرار میگیرد. دهها هزار نامه به کاخ سفید میرسید و بیشتر آنها را پرسنل زیردست جواب میدادند ولی گاهی اوقات یکی از آنها به دست رئیسجمهور میرسید و او تصمیم میگرفت که شخصاً به آن جواب دهد.
برگرفته از iranianpath.com